Wednesday, December 30, 2009

آیا کهریزک دیگری ایجاد شده؟

این کامنت را در سه وبلاگ مختلف دیدم و احساس کردم لازم است تعداد بیشتری آنرا ببینند

درخواست کمک فوری از مسئولان و از کسانی که کاری از دستشان بر می آید / تو را به خدا کوتاهی نکن

هم اکنون در پادگان عشرت آباد بیش از پانصد دستگیر شده در روز عاشورا در وضعیت بسیار
نامناسب و دردآوری که تن هر انسانی را میلرزاند در بازداشتگاه این پادگان به سر میبرند . وضعیت نگهداری این دستگیر شدگان به حدی وحشتناک است که دو تن از اجساد این دستگیرشدگان که در این بازداشتگاه جان باختند که یکی از آنها دختر جوانی بود نیمه های شب گذشته از این پادگان به مکانی نامعلوم برده شد .
توضیحات بیشتر از سوی من سبب شناسایی میشود و من فقط به خاطر حفظ جان این بازداشت شدگان و نه چیز دیگری این خبر را به آنهایی که کاری از دستشان برای حفظ جان این بازداشت شدگان بر می آید میدهم . و خواهش میکنم که هر کاری که از دستشان بر می آید برای پایان بخشیدن به این وضعیت وحشتناک دربازداشتگاه متروکه پادگان عشرت آباد که اکنون صدها نفر در آنجا بازداشت هستند انجام دهند .
لطفا کوتاهی نکنید . خواهش میکنم . التماس میکنم . اوضاع در این پادگان برای دستگیر شدگان بسیار نامناسب است . متاسفانه نمیتوانم بیش از این توضیح دهم .
تو را به خدا و تو را به امام حسین به داد آنها برسید


سه شنبه ساعت 11 شب

یادآوری تاریخ

یادشون رفته که اون شاه، که به صد مهره نمی باخت
تاج از سرش تو میدون، لشگر پیاده انداخت

Sunday, December 27, 2009

احتمالا امروز برخی از لباس شخصیها در بین مردم بودند، مراقب توطئه صدا و سیما باشیم!ا

امروز در بین نیروهای حمله کننده به مردم، حضور نیروهای بسیج و لباس شخصی خیلی کمرنگ بود. احتمال این وجود دارد که بسیاری از به آتش کشیدنها و تخریب اموال عمومی بدست خود لباس شخصیها انجام شده باشد که امروز خود را بین مردم جا زده بودند. با دقت به فیلمهای منتشر شده میتوانیم ببینیم که پوشش و پیرایش برخی افراد در جاهایی که پلیس ضد شورش را بشدت کتک می زنند خیلی مشکوک و شبیه لباس شخصیها و نیروهای بسیج است. این درحالیست که در همان فیلمها مشاهده می کنیم که جوانان سبز پوش متضرعانه از همه میخواهند که اسرا را کتک نزنند ولی عده ای به هیچ عنوان توجهی نمی کنند

اگر چنین باشد، کتک زدن پلیسهای ضد شورش وقتی که مردم به آنها مسلط می شدند، به آتش کشیدن خودروهای پلیس و ساختمانهای بسیج و بانک و ... کار خودشان بوده. این مانور وقیحانه به منظور تهیه خوراک برای صدا و سیمای میلی انجام شده که دوباره و دوباره گزارشهای احمقانه خود را به خورد مردمی که به اطلاعات دسترسی ندارند بدهد تا بدین وسیله بلکه چند روزی بیشتر بتوانند حکومت کنند

وظیفه ماست که بین مردم اطلاع رسانی کنیم که تخریب اموال عمومی کار خود بسیجیها و لباش شخصیها بوده که این بار خود را مردم جا زده بودند

حرام خداوند را حلال کردند و در روز عاشورا خون مردم را ریختند!ا

در ماه محرم الحرام، ماهی که ریختن خون در آن حرام است، بار دیگر تاریخ تکرار شد. عاشورایی دیگر و یزیدیان در سرزمین ایران، خون هموطنانمان را بر زمین ریختند

ای وای بر شما که یک عکس را می پرستید و حرام خداوند را حلال می کنید. ای بت پرستان، ای حرامیان، عطش قدرت چنان کورتان کرده که ساده ترین محاسبات سیاسی تان هم دیگر از یادتان رفته. مگر در آن عاشورای باستانی یزیدیان با حسین و خاندانش در کربلا غیر ازاین کردند که شما در عاشورای معاصر با مردم مظلوم و بی دفاع در ایران کردید؟

با فریاد حیدر! حیدر! به روی مردم اسلحه می کشید؟ امروز خداوند و ائمه و تمام پیامبران از دست شما خون گریه کردند. شرم بر شما باد. امروز خامنه ای و ولایت وقیح و تمام طرفدارانشان به دنیا ثابت کردند که به ابتدایی ترین اصول مذهبی که داعیه انتشار آن در جهان را دارند پایبند نیستند

ایراندخت - دی ماه 1388

ساعت 2 بعداز ظهر عاشورا - خیابان شادمان تهران

به گزارش خبرنگار خیابانی رادیو پرشین، امروز عاشورا، ساعت 2 بعدازظهر در خیابان شادمان که به تصرف مردم در آمده بود، یک پاترول سیاه رنگ با سرعت چند نفر از تظاهر کنندگان را زیر گرفت و فرار کرد

Friday, December 25, 2009

جنوب و شمال - تهران و شهرستان - زن و مرد ... یا جنبش سبز؟

امروز در سایت بالاترین نوشته ای از علیرضا رضایی پست شده بود که جزو یکی از بحث انگیز ترین لینکها و البته با امتیاز بالا به ثبت رسید. از آنجا که خود من در مورد این نوشته دارای موضع هستم تصمیم به نوشتن این متن گرفتم

در این نوشته با عنوان " رفقای پایین شهر، جنبش شده ونک به بالا، کجائید؟" طی صحبتی دوستانه با بچه های جنوب شهر از آنها دعوت شده که به تجمعات جنبش سبز بپیوندند. در اینکه این نوشته سعی در جلب همدلی و همراهی سبز اندیشان قسمتی از شهر دارد شکی نیست اما کاربرد عباراتی مثل: "از میدان انقلاب یک خط که کشیده باشی به بالا"، "سنگینی نگاه پایین را روی بچه های بالا حس می کردی"، "بافت مذهبی متحجر"،" آنقدر تریاک و هروئین به جان پایین شهر ریخته اند"...، بدجوری دل بچه های با احساس جنوب شهر را شکست و عده زیادی حتی از میان ساکنین شمال تهران به این نوشته اعتراض کردند. سوال اینجاست که آیا برای جلب همدلی یک گروه از افراد باید بخود اجازه بدهیم که با هرعنوانی آنها را خطاب کنیم؟ هر صفتی را به آنها نسبت دهیم؟ و یک سری ویژگیهای ناپسند را که ممکن است در هر جایی وجود داشته باشد به ساکنین قسمت وسیعی از شهر تعمیم دهیم؟ و بعد از آنها بخواهیم که از همان زاویه ای به مطلب نگاه کنند که ما نگاه می کنیم؟!ا
این تنها متن سوال برانگیز از علیرضا رضایی نیست. در هفته های گذشته نیز نوشته هایی از این دست در وبلاگ آقای رضایی دیده شده که خواسته یا ناخواسته خط کشیهای بین زن و مرد یا تهرانی و شهرستانی بودن به ذهن خوانندگانش متبادر کرده

بنظر نویسنده آقای رضایی هنوز از جایگاه خودشان و قلمشان در بین جوانان سبز اندیش بخوبی آگاه نیستند. وقتی اسم علیرضا رضایی باعث می شود عده ای حتی بدون خواندن یک مقاله در بالاترین به آن رای مثبت بدهند این یعنی یک هشدار. محبوبیت و شهرت برای صاحب آن مسئولیت سنگینی بهمراه دارد که نمیتوان نسبت به آن بی تفاوت بود و ذکر این که "من هر طور دلم میخواهد مینویسم" از مسئولیتهای نویسنده نمی کاهد. یک نویسنده باید بتواند از دریچه چشم تمام مخاطبین خود به نوشته خود نگاه کند و ضمن اینکه یک مفهوم مشخص را به خواننده اش منتقل می کند در کاربرد کلمات و لحن نوشته اش نهایت دقت و وسواس را رعایت کند. یادمان باشد، امروز هر کلمه بدون فکر که از یک قلم سبز روی کاغذ برود، تیری می شود که فردا بر سینه جوانان سبز اندیشمان می نشیند

مورد عجیب دیگر برخورد کاربران بالاترین با لینکهایی از این دست است که بدون توجه به اثرگذاری و پیامدهای یک مطلب بآن رای میدهند. بعنوان مثال مطلب فوق با رای بسیار بالا به صفحه اول رفت. آیا تمام کسانی که به چنین مطلبی رای مثبت میدهند تمام و کمال با آن موافقند؟ آیا آنها هم معتقدند که به حلق تمام مردم جنوب شهر آنقدر تریاک و هروئین ریخته اند که قدرت تفکر و تشخیص ندارند؟ و آیا اصولا چنین قضاوتی میتواند درست باشد؟
امروز بالاترین یکی از مهمترین و حساسترین رسانه های حامی جنبش سبز است. اجازه ندهیم بخاطر بی توجهی و سهل انگاری کاربران بالاترین جوانان بی رسانه و بی حامی جنبش سبز در داخل کشور از ادامه راه نا امید شوند که دود آن به چشم همه خواهد رفت

یادمان باشد، ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم ...ه

ایراندخت - دی ماه 1388

همراهی پلیس ضد شوش و عضو بسیج با جنبش سبز


Tuesday, December 15, 2009

غوغای عکس امام شاید نجات دهنده ی حکومت باشد از حماسه سبز محرم، هوشیار باشیم

در حالیکه جنبش سبز تمام توان و انرژی خود را صرف برائت از توطئه کثیف دیگری که حکومت فریب برایش تدارک دیده می کند، روزها با سرعت می گذرند و به ایام محرم نزدیک می شویم بدون آنکه برنامه ریزی منسجم و هماهنگی برای ایام بسیار حساس و سرنوشت ساز محرم داشته باشیم. شاید این خواسته ای بود که حکومت کودتاچی از نمایش پاره کردن عکس بنیانگذار انقلاب اسلامی در مقابل چشم میلیونها ایرانی داشت!!!ا

حکومت کودتا بخوبی میداند که نفرات و تجهیزات کافی برای کنترل و مهار حرکتهای اعتراضی جوانان سبز پوش در خلال عزاداری مردمی نخواهد داشت. عزاداریی که برای برگزاری آن صدها هزار تکیه و هیئت در دور افتاده ترین روستاها و کوچکترین محلات شهرهای بزرگ در حال آماده شدن است. از سوی دیگر ریسک ضرب و شتم و دستگیری سبزها در مقابل چشم هزاران عزادار حسینی ،که بر امامشان که شهید راه حق طلبی شد می گریند، هزینه زیادی برای حکومت در بر خواهد داشت.ا

خطر دیگر امکان همراهی هزاران هزار ایرانی دیگر با جنبش سبز است که تاکنون شرح اعتراضات را فقط از ماهواره یا روایات دهان به دهان شنیده اند. افرادی هم که فقط به صدا و سیمای غیر ملی دسترسی داشته اند آگاهی زیادی راجع به اعتراضات جنبش سبز و واقعیت گستردگی اعتراضات بدست خواهند آورد که این باعث می شود بقیه توطئه های رسانه ای حکومت فریب پس از محرم تا حد زیادی ناکام بماند.ا

با در نظر گرفتن همه این حقایق، در دل به نظامی که برای دمی بیشتر بر مسند قدرت ماندن دست به هر کاری می زند، حق بدهید که با بلوای پاره کردن عکس امام، همه نیرو و پوشش خبری رسانه های حامی جنبش سبز را ازبرنامه ریزی برای حماسه سبزی که ممکن است در محرم اتفاق بیفتد منحرف کند.ا

ایراندخت - آذر 1388